امشب از ترانه دل انگیز رودها برایت میگویم
از درد هایم نه از دیوانگی هایم می گویم از ساعتها و لحظاتی می گویم که عاشقانه در رویاهایم با تو در خلوت درد و دل کردم
آرام نه آرام تر شدم
حس عشق نه جنون داشتم
گفتم عاشق نه دیوانه ام
گفتم غم نه درمانده و بیچاره ام
گفتم حسرت نه چون عاشق شیدایی ام
اینها را عاشقانه در گوشت زمزمه کردم لبخندی زدی و با مهربانی واژه دوستت دارم را نثارم کردی
امده ام فریاد بزنم در خلوت خویش تو تنهاترین تنهای قلبمی امده ام فریاد بزنم در خلوت خویش در کنار دریا در کنار رود در تمام
ارزو های محال در تمام روزهای بعد و گذشته و اینده فقط به وصال تو کامیابم به عشق تو امیدوارم به روزهای خلوت آینده دل
بسته ام به این دنیا نه به دنیای عاشقانه ی مان
:: بازدید از این مطلب : 1787
|
امتیاز مطلب : 394
|
تعداد امتیازدهندگان : 98
|
مجموع امتیاز : 98